دختر گلم آندیادختر گلم آندیا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره
دختر گلم ویانادختر گلم ویانا، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

فرشتهای کوچولوی ما

عید 93

  امسال عید لحظه سال تحویل 3تایی خونه خودمون بودیم ومن یه سفره هفت سین رو میز چیده بودم که تو خیلی دوست داشتی اما نمیذاشتی ازت عکس بگیرم جون همه حواست به شکلاتاش بود و بهشون حمله میکردی..شب رفتیم خونه مانجون و مانجون برای شام سبزی پلو با ماهی درست کرده بود و فرداش رفتیم خونه مامانی و بعدشم خونه مادربزرگای بابا ...روز چهارم مامان بدجوری مریض شد و افتاد و تو هم یه روز کامل پیش مانجون بودی... . .             بیشتر روزای عید به دید و بازدید و مهمونی گذشت ولی یه مسافرت 2روز هم رفتیم به فیروزکوه خونه دایی وحید که خیلی خوب بود چون از اونجا یه سر رفتیم ماهاباد باغ...
19 فروردين 1393

پارک لاله و ساعی

تصمیم داشتیم تو روزای عید بیشتر بریم پارک که متاسفانه به خاطر مهمونیا نتونستیم زیاد بریم و فقط 2 دفعه رفتیم...روزی که رفتیم پارک لاله قبلش بارندگی بود و سرسره ها خیس بودن و تو هم اصرار داشتی که بری رو سرسره ها و هر چی نشونت میدادم که خیس بازم حرف خودتو میزدی و بعدش میگفتی تاب تاب با اینکه خونه هم تاب داری اما ازتاب خسته نمیشی و عاشق تابی همین که از تاب میاوردیم پایین بازم به تاب دیگه رونشون میدادی و میخواستی بشینی رو اون...       خلاصه که از پارک و تاب دل نمیکندی و همشم دوست داری مستقل باشی و واسه خودت راه بری و کسی هم کاری باهات نداشته باشه . فقط وقتی خسته میشی میای پیش ما هی میگی بغل بغل بغل.....
19 فروردين 1393
1